سال ها پیش در کتابی با واژه ای روبرو شدم که بار اولم بود می دیدمش.
نخبه کشی
واژه ای که در اولین برخورد مرا به خنده وا داشت. مگر نخبه را هم میکشند؟! برای همین مشتاق شدم در این باره مطالعه بیش تری بکنم. کتابی با نام جامعهشناسی نخبهکشی اثر علی
سال ها پیش در کتابی با واژه ای روبرو شدم که بار اولم بود می دیدمش.
نخبه کشی
واژه ای که در اولین برخورد مرا به خنده وا داشت. مگر نخبه را هم میکشند؟! برای همین مشتاق شدم در این باره مطالعه بیش تری بکنم. کتابی با نام جامعهشناسی نخبهکشی اثر علی
یک سال دیگر هم گذشت. یک سال نبود … یک عمر گذشت!
از قدیم گفتن سالی که نکوست از بهارش پیداست منتهی ما باور نداشتیم…
سال ۹۵ سالی بود که واقعا واژه ی سخت برای به تصویر کشیدنش کم هستش. امروز که آخرین روز این سال هست دست در رفته ام رو
سلامی دوباره به همه اونایی که وقت میزارن و میان یه سرکی اینجا میکشن
گاهی وقت ها پیام میدن.
دست نوشته هارو میخونن.
یه دیدگاهی میزارن و …
خلاصه دست گل همگی درد نکنه
منو ببخشین بابت بدقولی هام که هی میگم سعی میکنم تند تند پست بزارم اما نمیشه.
راستش توی زندگی بعضی وقت ها،
میم – نون – واو – تا – واو …
من و تو
لا بالای این حروف هرچقدر هم فاصله میگذارم به ما نمیرسد.
این فاصله های مابین ما مرا از پای در می آورد
حتی کنار هم چیدن پنج حرف از لابه لای این همه حروف زندگی را هم برای ما زیادی میدانند
پنهانی
بعضی روزها هستن معروفن به روزای سخت…
روزایی که به عقربه های ساعت وزنه های یک تنی میبندن و زمان خیلی سخت میگذره
با اینکه دوست داری سریع رد بشن. سریع تموم بشن…
روزایی که دستایی که باید کنارت باشن نیستن…
روزایی که کسایی که کنارت هستن بهت امید میدن، اما توی دلشون خودشون
۸ روز پیش عید شد
سال، نو شد! لباس ها، نو شد!
اما دل ها؟؟ اما تفکرها؟؟
هفت سین گرد یک سفره آمدند
و میلیون ها آدم گرد همان سفره جمع شدند
هزاران تصویر کشیده شد
و میلیون ها بار به اشتراک گذاشته شد
جای یک واژه خالی بود
یک
از دوست عزیزی که این متن رو واسم فرستاده تشکر میکنم
دیدم خالی از لطف نیست منم این متن رو واسه شما بفرستم
خوشبختی گاهی آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش، که حسش نمیکنیم!
چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم، خوشبختی بود.
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن، خوشبختی بود.
ساعاتی بیش نمانده
بهار هم این خانه را ترک می کند
تابستان در راه است.
میشه گفت 93 روز از سال جدید سپری شد.
5 نفر از دوستان بهم ایمیل زده بودند طی این سه ماه
“سلام آقای سلام زاده خوب هستید. میشه یه تعداد مطالب آموزشی توی سایت بزارین. آموزش برنامه نویسی و طراحی
من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور ؟
اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــــت
پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت ؟
.
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنهانیست ؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــــــــــــد
.
من
بعضی وقت ها
یه دفتر سفید میخری
با کلی ذوق و شوق
میاری خونه
یه مداد بر میداری یه چیزایی میخوای توش بنویسی
ورق که میزنی
میبینی یکی از ورق ها یا تا خوردست
یا مشکیه
خلاصه ایراد داره
کل زیبایی و سفیدی اون دفتر یادت میره
انگاری همش سیاهه
حتی یادت میره واسه چی بازش کرده بودی
من جز اون دفتر