نوشته های دسته بندی : heartline

بن بستی به نام ایران

سال ها پیش در کتابی با واژه ای روبرو شدم که بار اولم بود می دیدمش. 

نخبه کشی 

واژه ای که در اولین برخورد مرا به خنده وا داشت. مگر نخبه را هم میکشند؟! برای همین مشتاق شدم در این باره مطالعه بیش تری بکنم. کتابی با نام جامعه‌شناسی نخبه‌کشی اثر علی

ادامه مطلب

یک سال نه یک عمر گذشت

یک سال نبود، یک عمر گذشت!

یک سال دیگر هم گذشت. یک سال نبود … یک عمر گذشت!

از قدیم گفتن سالی که نکوست از بهارش پیداست منتهی ما باور نداشتیم…

سال ۹۵ سالی بود که واقعا واژه ی سخت برای به تصویر کشیدنش کم هستش. امروز که آخرین روز این سال هست دست در رفته ام رو

ادامه مطلب

گذز زمان - ساعت ها میرن

روزها از پس هم سپری میشن …

سلامی دوباره به همه اونایی که وقت میزارن و میان یه سرکی اینجا میکشن

گاهی وقت ها پیام میدن.

دست نوشته هارو میخونن.

یه دیدگاهی میزارن و …

خلاصه دست گل همگی درد نکنه

منو ببخشین بابت بدقولی هام که هی میگم سعی میکنم تند تند پست بزارم اما نمیشه.

راستش توی زندگی بعضی وقت ها،

ادامه مطلب

جدایی - عشق

دست نوشته ای از 13 خردادماه 1395

میم – نون – واو – تا – واو …

من و تو

لا بالای این حروف هرچقدر هم فاصله میگذارم به ما نمیرسد.

این فاصله های مابین ما مرا از پای در می آورد

حتی کنار هم چیدن پنج حرف از لابه لای این همه حروف زندگی را هم برای ما زیادی میدانند

پنهانی

ادامه مطلب

روزای سخت …!

بعضی روزها هستن معروفن به روزای سخت…

روزایی که به عقربه های ساعت وزنه های یک تنی میبندن و زمان خیلی سخت میگذره

با اینکه دوست داری سریع رد بشن. سریع تموم بشن…

روزایی که دستایی که باید کنارت باشن نیستن…

روزایی که کسایی که کنارت هستن بهت امید میدن، اما توی دلشون خودشون

ادامه مطلب

سالتان پر از صداقت

۸ روز پیش عید شد
سال، نو شد! لباس ها، نو شد!
اما دل ها؟؟ اما تفکرها؟؟
هفت سین گرد یک سفره آمدند
و میلیون ها آدم گرد همان سفره جمع شدند
هزاران تصویر کشیده شد
و میلیون ها بار به اشتراک گذاشته شد
جای یک واژه خالی بود
یک

ادامه مطلب

خوشبختی یعنی

خوشبختی یعنی

از دوست عزیزی که این متن رو واسم فرستاده تشکر میکنم
دیدم خالی از لطف نیست منم این متن رو واسه شما بفرستم

خوشبختی گاهی آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش، که حسش نمیکنیم!

چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم، خوشبختی بود.
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن، خوشبختی بود.

ادامه مطلب

بهار این خانه را ترک میکند

بهار این خانه را ترک میکند …

ساعاتی بیش نمانده

بهار هم این خانه را ترک می کند

تابستان در راه است.

میشه گفت 93 روز از سال جدید سپری شد.

5 نفر از دوستان بهم ایمیل زده بودند طی این سه ماه

“سلام آقای سلام زاده خوب هستید. میشه یه تعداد مطالب آموزشی توی سایت بزارین. آموزش برنامه نویسی و طراحی

ادامه مطلب

من به آمار زمین مشکوکم

من به آمار زمین مشکوکم

من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور ؟
اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــــت
پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت ؟

.

بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنهانیست ؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــــــــــــد

.

من

ادامه مطلب

یکم حرف دل …

بعضی وقت ها

یه دفتر سفید میخری

با کلی ذوق و شوق

میاری خونه

یه مداد بر میداری یه چیزایی میخوای توش بنویسی

ورق که میزنی

میبینی یکی از ورق ها یا تا خوردست

یا مشکیه

خلاصه ایراد داره

کل زیبایی و سفیدی اون دفتر یادت میره

انگاری همش سیاهه

حتی یادت میره واسه چی بازش کرده بودی

من جز اون دفتر

ادامه مطلب